، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

آرمان

مادرانه

آخرين روزهاي بهمن ماه 92 ام     پر شده ست از لبخندهايي به پهناي صورتش شنيدن و ديدن و بازگفتن شيرين كاري هاي ناتمامش تماشاي اشاره انگشت معروف به اسكنرش به چشم و دهان و بيني كوچكش اجابت همه وقته بغل خواستنش بي وقفه شيپور زدن و تماشاي خنده ناتمامش در همه حال كف زدن و تشويق كردنش حتي در مقابل يك قاشق غذا خوردن البته آن هم به اصرار خودش تماشاي جزء جزء صورتش و سپاس گفتن به خاطر سپاري لحظه به لحظه خاطره سازي هايش ......       ...
20 بهمن 1392

براي پسرم

خودم برایش می‌گویم......   تصمیم دارم خودم برای پسرم بگویم ریشه تمام ترس هایم را خودم برای فرزندم می‌گویم. یک روزی می‌نشینم و همه‌ی این‌ها را برای بچه ام تعریف می‌کنم وقتی این کار را می‌کنم که بچه‌ام هنوز فرصت زیادی داشته باشد تا این‌ها را هضم کند و بعد از یاد ببرد فرصت داشته باشد بپذیرد اما فراموش کند لحظه‌ی پذیرش را همان‌طور که احتمالا درد لحظه‌ی به دنیا آمدن را فراموش کرده است خودم برایش می‌گویم که بداند ترس، اصلا فقط مال آدم بزرگ‌هاست آنقدر که درآنها هراس گرفتن دستی هست، ترس از گم شدن نیست بداند که...
20 بهمن 1392

خوراكي هاي زامبي كوچولوي خونه ما

صبحانه : يك پرس حليم ماماندوز+ چند لقمه نون سنگك با پنير ميان وعده : يه عدد كلمپه + يك عدد سيب قرمز ناهار: چيكن استروگانف مامان دوز   نووش جونت پسركم نوووش جونت   *** زامبي كوچولو اسمي ست كه پدري بر پسري گذاشته و چرايي اش بر مي گردد به نوع راه رفتن پسري براي حفظ تعادلش. سر رو به بالا و دست هاي رو به جلو، صاف و كشيده، قدم ها تند و تند. با شنيدن صداي مادر بلافاصله در هر جا و مكاني كه باشد راهش را كج مي كند و برا نوش جان كردن مادر خودش را مي رساند      
14 بهمن 1392

20 روز بي پستي چرا؟؟

پست جديد رو كه گذاشتم تازه متوجه شدم كه حدود 20 روز از پست قبلي كه براي پسركم به يادگار گذاشتم مي گذره و من اصلا و ابدا متوجه اين گذر زمان نشدم تا جايي كه چندين و چند بار تاريخ ارسال آخرين پست رو با پست جديد مقايسه كردم تا مطمئن شوم . و اما چه گذشت بر ما در اين روزهايي كه نبوديم .... - سفري كوتاه و چند روزه به زادگاه مادر داشتيم و كلي بهانه براي شادي كردن.مراسم عقد كنان دايي رضا و برگزاري اولين جشن تولد شازده كوچولو بهانه هاي خوبي براي شادي و نشاط اين سفرمان بود. وليكن اين سفر عليرغم همه بهانه هاي شادي بخشش در لحظه خاموش كردن شمع يكسالگي و تشويق مهمانان، چشمايمان را پر از اشك و قلبمان را لبريز از حس تنهايي كرد. آري همراه لحظه هايمان، پ...
14 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرمان می باشد