مادرانه
آخرين روزهاي بهمن ماه 92 ام پر شده ست از لبخندهايي به پهناي صورتش شنيدن و ديدن و بازگفتن شيرين كاري هاي ناتمامش تماشاي اشاره انگشت معروف به اسكنرش به چشم و دهان و بيني كوچكش اجابت همه وقته بغل خواستنش بي وقفه شيپور زدن و تماشاي خنده ناتمامش در همه حال كف زدن و تشويق كردنش حتي در مقابل يك قاشق غذا خوردن البته آن هم به اصرار خودش تماشاي جزء جزء صورتش و سپاس گفتن به خاطر سپاري لحظه به لحظه خاطره سازي هايش ...... ...